گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد دوم
[سوره البقرة ( 2): آیات 94 تا 99 ] ....



ص : 359
اشاره
قُلْ إِنْ کانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِ َ ص ۀً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ ( 94 ) وَ لَنْ یَتَمَنَّوْهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ
أَیْدِیهِمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ ( 95 ) وَ لَتَجِ دَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلی حَیاةٍ وَ مِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا یَوَدُّ أَحَ دُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَۀٍ وَ ما هُوَ
بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ أَنْ یُعَمَّرَ وَ اللَّهُ بَصِ یرٌ بِما یَعْمَلُونَ ( 96 ) قُلْ مَنْ کانَ عَدُ  وا لِجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلی قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُ َ ص دِّقاً لِما بَیْنَ
( یَدَیْهِ وَ هُديً وَ بُشْري لِلْمُؤْمِنِینَ ( 97 ) مَنْ کانَ عَدُ  وا لِلَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْرِیلَ وَ مِیکالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْکافِرِینَ ( 98
( وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ آیاتٍ بَیِّناتٍ وَ ما یَکْفُرُ بِها إِلَّا الْفاسِقُونَ ( 99
ص: 361
[سوره البقرة ( 2): آیه 94 ] .... ص : 361
اشاره
( قُلْ إِنْ کانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَۀً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ ( 94
ترجمه و شرح .... ص : 361
خداوند متعال در این آیه مبارکه بیان میکند: یهودیان باین روش و اعمالی که دارند و خود را ملت برگزیده و آمرزیده خدا میدانند
بلکه سراي بهشتی را ویژه خود میپندارند پس چرا اینسان باین دنیا دلبسته و از مرگ و اندیشه آن گریزانند اگر راست میگویند
صفحه 165 از 257
باید بیش از همه در انتظار مرگ و به آرزوي آن بسر برند تا هر چه زودتر بآن نعمتهاي جاودانی که هیچ شریک و رقیبی در آن
ندارند برسند اینک خداوند در باره نادرستی گفتار آنان میفرماید:
اي رسول گرامی به یهودیانی که میگویند: لن یدخل الجنّۀ الّا من کان هودا و همچنین مدعی هستند که: انّهم اولیاء اللّه و أحبّائه
بگو اگر آنچنانکه مدعی هستید دار آخرت و سراي دیگر و نعمتهاي بهشتی در نزد خدا مخصوص أنوار العرفان فی تفسیر القرآن،
ج 2، ص: 362
شما است نه سایر مردم پس آرزوي مرگ کنید اگر راست میگوئید زیرا کسی که یقین داشته باشد که اهل بهشت است قطعا
مرگ را درخواست میکند تا از گرفتاریهاي گوناگون دنیا راحت شده و بسراي جاوید و نعمتهاي همیشگی خداوند نائل گردد.
چنانکه در تورات هم نوشته شده: دوستداران خدا مرگ را آرزو میکنند لکن باید یهود بدانند که بهشت و نعمتهاي آن مختص
بیک قوم نبوده بلکه جزاي اعمال شایستهاي است که مردم موحد در دنیا انجام میدهند.
94 ) ص: 363 )
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 363
گو بر ایشان بر شما بی معذرت گر بود خالص سراي آخرت
دون مردم یعنی از دون امم جز یهود و جز نصاري بیش و کم
ز انکه میگفتند ما صاحب رهیم محرم حقیم و ابناء اللهیم
راه دین و لطف حق مخصوص ماست غیر ما مردود از آن حصن و سراست
راست گر گوئید و دارید این یقین موت را خواهید از حق بهر دین
ز انکه دنیا جاي اندوه و غم است هر دمی در وي هزاران ماتم است
آنکه دارد خانمان و عیش خوش از چه در گلخن خورد دوغ ترش
چون ندارد در سراي خویش رو چون نسازد عیش خوش را آرزو
باشد این ویرانهاش بی فایده گو بمیر و رو نشین بر مائده
کن تمنا عالمی را کاندر آن هست وسعتها و نعمتها عیان
ص: 364
شأن نزول .... ص : 364
طبق نوشته جامع البیان و کشف الاسرار یهودیان میگفتند کسی جز یهود داخل بهشت نخواهد شد و نیز میگفتند ما پسران خدا و
دوستان او هستم لذا این آیه در باره آنها نازل گردید.
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 364
قوله تعالی خالِصَۀً مِنْ دُونِ النَّاسِ خلوص- یعنی صاف و نا آلوده چنانکه در آیه 3 سوره زمر میفرماید:
صفحه 166 از 257
أَلا لِلَّهِ الدِّینُ الْخالِصُ و مؤنثش خالصۀ است چنانکه در آیه 46 سوره ص میفرماید:
إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَۀٍ ذِکْرَي الدَّارِ یعنی ما آنها را خالص کردیم بسبب خصلت خالصی که تذکر و یاد آوري دار آخرت باشد.
و از این ماده است:
، مخلص- یعنی خالص کننده و جمعش مخلصین است چنانکه در آیه 25 سوره اعراف میفرماید: أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 2
ص: 365
وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِ ینَ لَهُ الدِّینَ کلمه مخلص چهار بار مخلصون یک بار مخلصین هفت بار در ضمن آیات قرآن بکار برده شده که همه
آنها در باره اخلاص دیناند.
مخلص- آنکه خدا او را براي خود خالص کرده و جمعش مخلصین است چنانکه در آیه 39 سوره حجر میفرماید:
وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ و کلمه مخلصین هشت بار در قرآن آمده است.
اخلاص- یعنی خالص کردن و پاك نمودن چنانکه در آیه 146 سوره نساء میفرماید:
( وَ أَخْلَصُوا دِینَهُمْ لِلَّهِ ( 94
ص: 366
[سوره البقرة ( 2): آیه 95 ] .... ص : 366
اشاره
( وَ لَنْ یَتَمَنَّوْهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ ( 95
ترجمه و شرح .... ص : 366
خداوند متعال در این آیه شریفه از طرف یهود جواب میدهد که آنها با این همه ستم و گناه و آنچه در صفحه سیاه زندگی خود
ثبت کردهاند هرگز آرزوي مرگ نخواهند کرد و اندیشه آن را هم بذهن خود راه نخواهند داد زیرا آنها از کارهاي بد و خلاف
خویش مطلعند و میدانند که جز بدي و کردار زشت چیزي ندارند و حق تعالی باعمال زشت یهودیان ظالم آگاه است و سزاي
اعمال آنان را بآنها خواهد داد لذا دار آخرت براي آنان محل شکنجه و بدنامی است و هرگز حاضر باین درخواست نیستند اینک
میفرماید:
نظر بجرائمی که یهود مرتکب شدهاند و تحریفی که در تورات نمودهاند هرگز آرزوي مرگ نخواهند کرد زیرا میدانند که براي
خود چه چیزهائی فرستادهاند و خدا هم بستمکاران آگاه است و آنها را مطابق اعمالشان کیفر خواهد داد.
(95)
ص: 367
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 367
صفحه 167 از 257
کی کنند آن را تمنا تا ابد دستهاشان ز انکه پیش آورده بد
یعنی افعالی فرستاده ز پیش که ندارند آرزوي موت خویش
حق بود دانا بغداران همه بر خسیسان و ستمکاران همه
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 367
قوله تعالی وَ لَنْ یَتَمَنَّوْهُ أَبَداً (ابد-) همیشه، پیوسته و عبارت از زمان ممتدي است که نتوان آن را تجزیه نمود چنانکه در آیه 57
سوره نساء میفرماید:
خالِدِینَ فِیها أَبَداً و این کلمه 28 بار در 15 سوره و در 28 آیه در ضمن آیات قرآن ذکر شده است.
بنظر راغب ابد از نظر اینکه زمان آخر میباشد و ابدیت دیگري بعد از آن وجود ندارد نتوان آن را بصورت تثنیه و جمع آورد اما
بعضی معتقدند که میتوان ابد را به آباد جمع بست مانند سبب و اسباب و نیز ابد را بمعنی دهري طویل که محدود نباشد ذکر
کردهاند. ص: 368
اگر کلمه ابد در جملهاي با کلمه نفی ما قبل خود توأم باشد بمعنی هرگز و هیچگاه است.
برخی از نحویون معتقدند که منصوب بودن این کلمه در قرآن بخاطر مفعول به بودن آن است که نزدیک بمعنی مفعول له میباشد و
برخی دیگر منصوب بودن آن را بخاطر مفعول فیه بودن میدانند و نیز میگویند که کلمه ابد ظرف زمانی است که از براي تأکید در
مستقبل و آینده بکار برده میشود هم اثباتا و هم نفیا.
صاحب شرح مطالع مینویسد: ابد عبارت از دوام وجود است در آینده همچنانکه ازل عبارت از دوام وجود است در گذشته.
و این ماده اگر از باب ضرب یضرب مانند ابد یأبد ابدا و ابودا بکار برده شود بمعنی وحشت گرفتن و رمیدن و جاودانه شدن و
اقامت کردن میباشد چنانکه میگویند: ابد بالمکان یعنی اقامت کرد در جایگاه و ماند ابد الحیوان یعنی حیوان وحشی شد و رمید و
باب تفعیلش تأبید یعنی جاودان بودن و اسم مفعولش مؤبد بمعنی جاودان و بیپایان میباشد و اگر از باب علم یعلم بکار برده شود
بمعنی خشم گرفتن و نفرت نمودن است.
و از این ماده است:
آبد صفت است بمعنی جاودانه و نیز بمعنی وحشی و بیابانی هم آمد است.
آبدة یعنی هر چیز وحشتانگیز.
ص: 369
[سوره البقرة ( 2): آیه 96 ] .... ص : 369
اشاره
وَ لَتَجِ دَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلی حَیاةٍ وَ مِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا یَوَدُّ أَحَ دُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَۀٍ وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ أَنْ یُعَمَّرَ وَ اللَّهُ
( بَصِیرٌ بِما یَعْمَلُونَ ( 96
صفحه 168 از 257
ترجمه و شرح .... ص : 369
خداوند متعال در این آیه مبارکه خصلت دیگري از قوم یهود را آشکار میسازد که پستی و خواري از آن نمایان است و بیان میکند
که یهود با اینهمه ادعاي گزیدگی خدا و ویژگی در آنسراء نه اینکه آرزوي مرگ نمیکنند بلکه اگر کسی در میان همه ملل و قبائل
جستجو کند اینها را بزندگی در این جهان بهر صورت که باشد حریصتر مییابد و مقصودشان تنها حیات است هر اندازه هم با
زبونی و ننگ همراه باشد بر ایشان تفاوتی ندارد حتی از مشرکین که در جمع آوري اموال از هر راهی که باشد باکی ندارند
حریصترند و چنان حرصشان زیاد است که میخواهند هزار سال عمر داشته باشند در صورتی که عمر طولانی موجب نجات آنان از
کیفر الهی نخواهد بود و خداوند بآنچه که میکنند بسی بینا است اینک میفرماید:
اي رسول گرامی البته یهودان را حریصترین مردم حتی پرآزتر از ص: 370
مشرکین بر زندگی این دنیا خواهی یافت یعنی این جماعت یهود با اینکه اقرار بجزاء آخرت دارند از مشرکین که منکر معاد و
بهشت و دوزخ هستند و دنیا را بهشت خود میپندارند حریصتر و آزمندترند تا آنجا که هر یک از آنان دوست میدارد بخاطر جمع
ثروت یا ترس از کیفر الهی هزار سال باو عمر داده شود و مرگ هرگز بسراغشان نیاید و حال آنکه این عمر طولانی او را از عذاب
خدائی رها نخواهد کرد بلکه معاصی و گناه بیشتر آنان موجب عذاب بیشتر خواهد بود و خدا باعمالیکه انجام میدهند بینا و بصیر
است و چیزي از کردارشان بر او پوشیده نیست و همه را بکیفر اعمالشان خواهد رساند.
(96)
ص: 371
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 371
یافتشان خواهی همانا از جهات احرص ایشان را ز مردم بر حیاة
و ز تمام مشرکین خاص از مجوس که کنند انکار بعث اندر نفوس
گر یکی بر دیگري شد دوستدار سال عمرش را ز حق خواهد هزار
شد نشان حرص این بر زندگی وین بود دور از خصال بندگی
جو ز حق از بهر یار یک جهت عقل را در روح شاد و مغفرت
عمر افزون خواستن از بهر دوست شاید اما عقل و طاعت گردد اوست
نه که عمري بگذرد بر عیش و لعب وین بشرع و عقل مذموم است و صعب
بر یهودان حجت آرد کردگار گر بود خاص شما دار القرار
پس چرا بر زندگانی احرصید و ز مجوسان جهانجو انقصید
از نشان دین خالص آن یک است کاعتقادش بر خلاف مشرك است
عمر او خواهد هزار از بهر یار داند ار چه اوش نرهاند ز نار
گر بگیتی عمر جاویدان کند کی و را مستخلص از نیران کند
و اینکه فرماید خدا باشد بصیر بر عملهاشان بتصریح ضمیر
شاید این باشد که میگفتند ما عمر خواهیم از پی صدق و صفا
صفحه 169 از 257
گوید او من خود بصیرم بر ضمیر روشن است احوال هر کس بر بصیر
96 ) ص: 372 )
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 372
قوله تعالی وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ حرص- یعنی علاقه شدید چنانکه در آیه 129 سوره نساء میفرماید:
وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ یعنی هرگز نمیتوانید میان زنان از لحاظ محبت عدالت کنید.
و از این ماده است:
حریص- یعنی علاقمند شدید چنانکه در آیه 128 سوره توبه میفرماید:
عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ یعنی رنج بردنتان بر او سخت است و شدیدا بر شما علاقمند است حارصه بیماري و دردي است
که پوست بدن را میریزاند و همچنین حارصۀ و حریصۀ ابري است که با ریزش زیاد بارانش زمین را میشوید و در ضمن آیات
قرآن مجید به معنی بکار برده شده است:
1) بمعنی کوشش و جد و جهد چنانکه در آیه 103 سوره یوسف میفرماید: )
وَ ما أَکْثَرُ النَّاسِ وَ لَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِینَ یعنی اي رسول گرامی ما هر قدر تو براي ایمان آوردن مردم جد و جهد کنی باز اکثر آنان
ایمان نخواهند آورد.
2) بمعنی اراده و خواستن چنانکه در آیه 37 سوره نمل میفرماید: )
إِنْ تَحْرِصْ عَلی هُداهُمْ ( 3) بمعنی علاقه و شره زیاد چنانکه در آیه مورد بحث گذشت.
ص: 373
[سوره البقرة ( 2): آیه 97 ] .... ص : 373
اشاره
( قُلْ مَنْ کانَ عَدُ  وا لِجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلی قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ وَ هُديً وَ بُشْري لِلْمُؤْمِنِینَ ( 97
ترجمه و شرح .... ص : 373
خداوند متعال در این آیه شریفه نیز بیکی از بهانهجوئیهاي ملت یهود اشاره فرموده و بیان میکند که یهود بنا بعادت خود که در فرق
گذاشتن میان دینها و پیامبريها داشتند میان فرشتگان نیز که نامشان را میشنیدند و از حقیقت آنها آگاهی نداشتند تفاوت قائل
میشدند و میگفتند ما با میکائیل دوستیم و جبرئیل را دشمن میداریم پیداست که این حماقت و نادانی خنده آوري است ولی چه
میتوان کرد کینه و حسد انسان را بهر حماقتی وا میدارد و گر نه جبرئیل را در این کار چه گناهی بود؟ مگر جبرئیل بشري بود که با
آنها یا بر ضد ایشان باشد آنها اصلا نمیدانستند جبرئیل کیست و حقیقت آن چیست و چگونه وحی را فرود میآورد ولی
میخواستند این پیامبر از بین بنی اسرائیل مبعوث شده باشد و چون این بعثت طبق دلخواه آنها نبود لذا این بهانه جوئیها را پیش
صفحه 170 از 257
میآوردند و میگفتند ما جبرئیل را دشمن میداریم در صورتی که جبرئیل واسطه است و ص:
374
قرآن از او نیست بلکه او قرآن را باذن خدا بر قلب تو نازل کرده است اینک میفرماید:
اي رسول گرامی به یهودیانی که میگویند جبرئیل فرشته عذاب و دشمن ما است بگو کسیکه دشمن جبرئیل باشد در حقیقت
دشمن خداست زیرا جبرئیل قرآن را باذن و بفرمان خدا بر دل تو نازل میکند و حال آنکه قرآنیکه نازل میکند تصدیق کننده
کتابهاي آسمانی پیشین و سبب راهنمائی مردم و بشارت براي مؤمنان است لذا دوست داشتن جبرئیل امین لازم است زیرا او وسیله
ارتباط خالق و مخلوق است و جهانیان را با تعلیمات الهی آشنا میسازد.
(97)
ص: 375
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 375
گوهر آن کامد عدو جبرئیل کت بدل نازل شد از رب جلیل
اذن و القابش بد از پروردگار نه برأي خویش بود و اختیار
بودش احکام خدا بین یدیه شد مصدق بر لما بین یدیه
یعنی اندر لوح عقلی سر بسر بود ثبت احکام شرع با ظفر
از خدا بگشود هنگام نزول باب آن را بر دل پاك رسول
مع چو با سلطان صاحب دلق شد از زبان او بیان با خلق شد
زان هدایت یافتند اهل یقین بس بشارت باد سوي مؤمنین
(97)
ص: 376
شأن نزول .... ص : 376
میگویند روزي عبد اللّه بن صوریا که یکی از بزرگان یهود بود با جماعتی از یهود اهل فدك پیش پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و
آله که تازه بمدینه وارد شده بود آمدند و از وي سؤالاتی کردند که نشانه نبوت و رسالت او بود سؤال اوّلشان این بود که خواب
پیغمبر آخر الزمان چگونه است فرمود دو چشم من میخوابد ولی دل من بیدار است گفتند راست گفتی پرسیدند فرزندي که متولد
میشود مربوط بمرد است یا زن حضرت فرمود استخوان و عصب و عروق او از مرد است و گوشت و خون و ناخن و موي او از زن
است گفتند راست گفتی پرسیدند چطور میشود که بعضی از مواقع نوزاد بعموهاي خود شبیه است ولی بدائیهاي خود شباهتی ندارد
و گاهی هم موضوع بر عکس میشود فرمودند نطفه مردان سفید و سطبر است و نطفه زنان زرد و رقیق و هر یک از آنها اگر غالب
آمد و زیادتر شد نوزاد بهمان شباهت پیدا خواهد کرد گفتند راست گفتی سپس گفتند خداي خود را براي ما تعریف کن در
جواب این سؤال سوره قل هو اللّه احد نازل شد آخر الامر ابن صوریا گفت اگر باین سؤال ما نیز جواب دادي بتو ایمان خواهیم
آورد.
صفحه 171 از 257
گفتند کدام فرشته بر تو نازل میشود حضرت فرمود جبرئیل ابن صوریا با اینکه جواب را راست دریافت نمود گفت جبرئیل دشمن ما
است زیرا او همیشه دستور جنگ و خونریزي و مشکلات میآورد ولی میکائیل همیشه دستورات راحت و آسانتري میآورد اگر
فرشته وحی تو میکائیل بود بتو ایمان میآوردیم سپس ص: 377
خداوند متعال این آیه را نازل فرمود.
تفسیر کشف الاسرار سؤال دیگري نیز باین سؤالات اضافه نموده و میگوید:
آنها پرسیدند که چرا بعضی اولاد دارند و بعضی عقیمند و اولادي از آنها بوجود نمیآید حضرت فرمودند:
کسانیکه نطفه آنها صاف است آنها داراي اولاد میشوند و کسانیکه نطفه آنها سرخ است از آنها فرزند بوجود نمیآید.
تفسیر برهان شأن نزول این آیه را طور دیگري نقل کرده است: او میگوید سلمان فارسی با ابن صوریا در این باره بگفتگو
پرداختند و سلمان بابن صوریا گفت من شهادت میدهم که هر کس با جبرئیل دشمنی کند آنشخص با میکائیل نیز دشمنی خواهد
کرد و جبرئیل و میکائیل نیز با آنها دشمن خواهد بود سپس رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله بسلمان فرمودند: اي سلمان خداوند
گفتار تو را تصدیق نموده و با نزول این آیات نظر تو را تأیید فرمودند.
ص: 378
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 378
قوله تعالی مَنْ کانَ عَدُ  وا عدو- یعنی تجاوز و آن گاهی با قلب است که بآن عداوت و معاداة گویند و گاهی در راه رفتن است که
عدو (دویدن) نام دارد و گاهی در عدم رعایت عدالت در معامله است که آن را عدوان و عدو گفته میشود چنانکه در آیه 154
سوره نساء میفرماید:
وَ قُلْنا لَهُمْ لا تَعْدُوا فِی السَّبْتِ یعنی بآنها گفتیم در شنبه تجاوز نکنید و با صید در آن روز از دستور خدا سرباز نزنید.
و از این ماده است:
عدو- یعنی دشمن، خصم که در قلب بانسان عداوت دارد و در ظاهر مطابق آن رفتار میکند چنانکه در آیه 101 سوره نساء
میفرماید:
إِنَّ الْکافِرِینَ کانُوا لَکُمْ عَدُ  وا مُبِیناً و جمعش اعداء است چنانکه در آیه 103 سوره آل عمران میفرماید:
إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ عداوت- یعنی دشمنی، تجاوز چنانکه در آیه 4 سوره ممتحنه میفرماید:
وَ بَدا بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً طبق نوشته قاموس قرآن مراد از عداوت در این آیه دشمنی ظاهري و از أنوار العرفان فی
تفسیر القرآن، ج 2، ص: 379
بغضاء عداوت و کینه قلبی است و صاحب اقرب الموارد عداوت را اخص از بغضاء میداند.
عدوان- یعنی دشمنی و ظلم چنانکه در آیه 2 سوره مائده میفرماید:
وَ لا تَعاوَنُوا عَلَی الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ در المنار ضمن توضیح معنی عدوان گفته است که اثم از عدوان اعم است.
تعدّي- یعنی تجاوز کردن چنانکه در آیه 229 سوره بقره میفرماید:
وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ یعنی هر کس از حدود الهی تجاوز نماید معتد اسم فاعل یعنی متجاوز چنانکه در آیه 12 سوره قلم میفرماید:
مَنَّاعٍ لِلْخَیْرِ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ یعنی بسیار منع کننده مردم از نیکیها و تجاوز کننده گنهکار.
اعتداء یعنی تجاوز و بیداد کردن چنانکه در آیه 194 سوره بقره میفرماید:
صفحه 172 از 257
فَمَنِ اعْتَدي عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدي عَلَیْکُمْ یعنی هر کس بشما تجاوز کرد شما نیز همانند آنچه کرده است بر او تجاوز
نمائید.
و گاهی اعتداء بمعنی تجاوز از حدود الهی است چنانکه در آیه 1 سوره طلاق میفرماید:
وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ یعنی هر کس از حدود الهی تجاوز کند بداند که بر خویشتن ستم کرده است.
ص: 380
[سوره البقرة ( 2): آیه 98 ] .... ص : 380
اشاره
( مَنْ کانَ عَدُ  وا لِلَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْرِیلَ وَ مِیکالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْکافِرِینَ ( 98
ترجمه و شرح .... ص : 380
یهود بنا بعادت خود که در فرق گذاشتن بین دینها و پیامبريها داشتند میان فرشتگان نیز که نامشان را میشنیدند و از حقیقت آنها
آگاهی نداشتند تفاوت قائل میشدند بهمین جهت بود که میگفتند: ما با میکائیل دوستیم و جبریل را دشمن میداریم از این رو
خداوند متعال در این آیه جبرئیل و میکائیل و فرشتگان و پیامبران را همه با هم ذکر نموده تا معلوم گردد که همه بیک جا
پیوستهاند و هر که با یکی از آنها دشمنی ورزد با همه دشمنی ورزد با همه آنان و پیامبران و با خدا دشمنی کرده است زیرا
فرشتگان و پیامبران او همه در یک طریق هستند و اگر تفاوتی بین مأموریتهاي آنان باشد از قبیل تقسیم مأموریت است نه تضاد
مأموریت اینک میفرماید:
در حقیقت کسیکه دشمن خدا و فرشتگان و پیامبران او و بخصوص دشمن جبرائیل و میکائیل دو فرشته مقرب خدا بوده باشد کافر
است و خداوند هم دشمن کافران است و آنان را بعذاب همیشگی مبتلا خواهد کرد.
(98)
ص: 381
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 381
هر که باشد مر خدا را پس عدو و آن ملایک و آن رسل را رو برو
هم عدو جبریل و میکائیل راست حق عدو کافرین آمد براست
هر کسی کو روز عقل و قلب تافت از وجودش غیر گمراهی نیافت
تو چرا دشمن شوي با جبرئیل کاورد وحی از خدا سوي خلیل
دشمن خود شو که وحی مستقر بر دل سنگت نکرد آخر اثر
دشمن خود شو که روي مصطفی دیدي و گشتی از آن رو بر قفا
صفحه 173 از 257
دشمن خود شو که هر موي تنت هست در هر خلق و خوئی دشمنت
دشمن خود شو که از خبث صفت دشمن پاکان حقی بی جهت
جبرئیلت واسطه است اندر وجود او نکردت ناپسند و بد نمود
واسطه رزقست میکائیل راد گر بظلم آري بدست آن یا ز داد
بر ملایک دشمن آن جاهل بود کز صفات و فعل خود غافل بود
پس نماید حق باو اطوار او گر چه باشد پرده پوشی کار او
چون فعالش ظاهر از ممکن شود بر خدا یعنی بخود دشمن شود
که چرا من این چنین کوته پیم موش کورم شمس روز افزون نیم
گر چنین میگفت هم بود این صواب عیب خود میدید و حسن آفتاب
بلکه گوید شمس را تو تیرهاي که نه بر رخسار خوبم خبره
(98)
ص: 382
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 382
قوله تعالی وَ مَلائِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ ملک- بفتح میم و لام یعنی فرشته چنانکه در آیه 11 سوره سجده میفرماید:
قُلْ یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ بنظر اکثر علماء ملک از الوك مشتق است و الوك بمعنی رسالت است زیرا هر یک از ملائکه رسالت و
مأموریت بخصوصی دارند.
این کلمه بصورت مفرد و تثنیه و جمع در حدود 80 بار در ضمن آیات قرآن مجید آمده است و جمعش ملائکۀ است چنانکه در
آیه 4 سوره قدر میفرماید:
تَنَزَّلُ الْمَلائِکَۀُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ و از این ماده است:
ملکۀ- یعنی قدرت و توانایی در کاري و یا سرعت در ادراك و در ممارست و تمرین در طبیعت، صفت راسخۀ در نفس و جمعش
ملکات است ملکوت- حکومت، تدبیر، چیرگی، سلطه آسمانی، نظمی که در جهان آفرینش قرار دارد. عالم فرشتگان چنانکه در
آیه 185 سوره اعراف میفرماید:
أَ وَ لَمْ یَنْظُرُوا فِی مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یعنی آیا در پادشاهی و سلطه آسمانها و زمین و نظمی که بکار رفته نمینگرند.
ص: 383
[سوره البقرة ( 2): آیه 99 ] .... ص : 383
اشاره
( وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ آیاتٍ بَیِّناتٍ وَ ما یَکْفُرُ بِها إِلَّا الْفاسِقُونَ ( 99
صفحه 174 از 257
ترجمه و شرح .... ص : 383
خداوند متعال در این آیه شریفه علّت کفر یهود را نسبت بآیات بینات خدا روشن نموده و بیان میکند که همان فسق و انحراف
فطرت و طبیعت است و تنها فطرتهاي منحرف است که در اثر عصبیت و تقالید ناروا اوهام و شرك میراثی از حدود درك صحیح و
بینش حق بیرون رفته و بآن کافر میشوند زیرا طبیعت راست و درست که هیچ کجی و فسوق در آن نیست چاره ندارد جز آنکه باین
آیات بینات مؤمن باشد اینک میفرماید:
اي رسول گرامی ما براي اثبات نبوت و صدق رسالت تو نشانههاي روشنی براي تو فرستادیم و جز کسانیکه از فرمان حق بیرون
رفتهاند کسی آنها را انکار نمیکند.
(99)
ص: 384
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 384
ما فرستادیم اي کامل صفات سویت آیاتی چنین با بینات
هست بر اهل بصر ضوئش عیان غیر فاسق کس نشد کافر بآن
شأن نزول .... ص : 384
ابن عباس میگوید که ابن صوریا القطرانی به پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله گفت یا محمّد تو براي ما دلیلی با خود نیاوردهاي تا
ما تو را بوسیله آن دلیل بشناسیم و از تو پیروي نمائیم سپس خداوند این آیه را نازل فرمود.
سیوطی در شأن نزول این آیه مطلبی نقل نکرده است ولی ابن ابی حاتم در تفسیر خود از طریق سعید یا عکرمه و او هم از ابن عباس
چنین روایتی را نقل نموده است.
ص: 385
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 385
قوله تعالی وَ ما یَکْفُرُ بِها کفر- یعنی پوشاندن و شب را از آن جهت کافر میگویند که اشخاص را میپوشاند و زارع را نیز کافر
گویند که او تخم را در زمین میپوشاند و کفر نعمت پوشاندن آن است با ترك شکر، بزرگترین کفر انکار وحدانیت خدا یا دین یا
نبوت است.
و از این ماده است:
کافر- یعنی پوشاننده، ناسپاس، پنهان کننده حق و حقیقت، کسیکه منکر خدا و شریعت پیغمبر و یا یکی از ضروریات دین باشد
چنانکه در آیه 2 سوره تغابن میفرماید:
هُوَ الَّذِي خَلَقَکُ مْ فَمِنْکُ مْ کافِرٌ وَ مِنْکُ مْ مُؤْمِنٌ و جمعش کفار و کفرة است چنانکه در آیه 29 سوره فتح و آیه 42 سوره عبس
صفحه 175 از 257
میفرماید:
أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ- أُولئِکَ هُمُ الْکَفَرَةُ الْفَجَرَةُ کفران- پوشیدن، ناسپاسی، نادیده گرفتن چنانکه در آیه 94 سوره انبیاء
میفرماید:
فَمَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا کُفْرانَ لِسَ عْیِهِ این کلمه فقط یکبار در ضمن آیات قرآن آمده است. أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 2، ص: 386
کفور صیغه مبالغه یعنی بسیار ناسپاس چنانکه در آیه 9 سوره هود میفرماید:
إِنَّهُ لَیَؤُسٌ کَفُورٌ- این کلمه 12 بار در قرآن آمده است کفور مصدر است بمعنی ناسپاسی کردن و انکار چنانکه در آیه 89 سوره
اسراء میفرماید:
وَ لَقَدْ صَ رَّفْنا لِلنَّاسِ فِی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ فَأَبی أَکْثَرُ النَّاسِ إِلَّا کُفُوراً و کلمه کفور جمعا سه بار در ضمن آیات قرآن مجید
بکار برده شده است.
کفّار- بفتح کاف صیغه و بقول راغب در افاده مبالغه از کفور ابلغ است چنانکه در آیه 24 سوره ق میفرماید:
أَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنِیدٍ کفارة آنچه گناه را میپوشاند و جبران میکند چنانکه در آیه 89 سوره مائده میفرماید:
ذلِکَ کَفَّارَةُ أَیْمانِکُمْ إِذا حَلَفْتُمْ کوافر جمع کافره یعنی زنان کافر چنانکه در آیه 10 سوره ممتحنه میفرماید:
وَ لا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوافِرِ یعنی به عصمتهاي زنان کافر دل نبندید.
این کلمه فقط یکبار در قرآن ذکر شده است.
کافور صمغ درختی است که بوي خوش دارد و درخت آن همیشه سبز است ص: 387
و میوه نمیدهد و در قرآن بمفهوم خنکی و آرامش و سکون آمده چنانکه در آیه 5 و 6 سوره انسان میفرماید:
إِنَّ الْأَبْرارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْسٍ کانَ مِزاجُها کافُوراً عَیْناً یَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ و در ضمن آیات قرآن مجید بمعانی مختلفی بکار برده شده
از آن جمله است:
1) بمعنی انکار چنانکه در آیه 6 سوره بقره میفرماید: )
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ یعنی انّ الّذین جحدوا بتوحید اللّه ( 2) باور نداشتن چنانکه در آیه 89
سوره بقره میفرماید:
فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَۀُ اللَّهِ عَلَی الْکافِرِینَ.
3) بمعنی ناسپاسی و کفران نعمت چنانکه در آیه 152 سوره بقره میفرماید: )
وَ اشْکُرُوا لِی وَ لا تَکْفُرُونِ یعنی و لا تکفروا نعمتی ( 4) بمعنی بیزاري چنانکه در آیه 22 سوره ابراهیم میفرماید:
إِنِّی کَفَرْتُ بِما أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ یعنی انّی تبرأت ( 5) بمعنی فرا پوشیدن چنانکه در آیه 1 سوره محمّد میفرماید:
الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ یعنی کفروا بتوحید اللّه
ص: 388
توضیحات .... ص : 388
1) قوله تعالی فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ کسانیکه از مرگ میترسند یا مرگ را فنا و نیستی تفسیر کردهاند لذا روشن است که انسان از فنا و )
نیستی وحشت دارد یا اینکه مرگ را پایان هستی نمیدانند بلکه آن را مقدمه رسیدن بجهان بزرگتري میدانند ولی از نظر نتایج
اعمال خود از مرگ میترسند از این رو پیغمبران خدا همواره مردم را بانجام اعمال نیک دعوت میکردند تا وحشت مرگ بخاطر
صفحه 176 از 257
نتایج اعمال از آنها زائل گردد از اینجا است که مردم با ایمان از پایان زندگی و مرگ بهیچ وجه نمیترسند.
آن شب که رخ تو شمع کاشانه ما است خورشید جهان فروز پروانهي ما است
عبد اللّه در وقت نزع میگفت و میخندید (لمثل هذا فلیعمل العاملون)
مرگ است که دوست را رساند بر دوست آن کیست که او بمرگ شادان نبود
آري دوست طالب لقاء دوست، محب دنبال محبوب، عاشق در پی معشوق طالب در طلب مطلوب بیقرار و سرگردان است.
کسی باشد کین قفس بپردازم در باغ الهی آشیان سازم
لذا خداوند متعال به پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمودند:
به یهودیان بگو اگر بهشت مختص بشما است و سایرین در آن بهرهاي ص: 389
ندارند و میگوئید: لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّۀَ إِلَّا مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصاري یا میگوئید: نحن ابناء اللّه و أحباؤه پس مرگ را آرزو کنید زیرا
کسیکه خود را اهل بهشت میداند مرگ براي او از این زندگی مملو از ناراحتیها و مشقتها بهتر است چنانکه در آیه 6 سوره جمعه
نیز میفرماید:
قُلْ یا أَیُّهَا الَّذِینَ هادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ لیکن بخاطر کارهائیکه کردهاند
هیچوقت آرزوي مرگ نخواهند کرد.
2) قوله تعالی بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ در اینکه منظور ما قدّمت ایدیهم چیست بین مفسرین اختلاف است. )
بعضی میگویند منظور عدم اطاعت از دستورات پیامبران و تکذیب کتاب آسمانی و پیغمبر خدا است ابو مسلم و حسن نیز این قول
را پذیرفتهاند.
لکن ابن جریح معتقد است مراد کتمان اوصاف پیغمبر اکرم است که در تورات بیان گردیده است.
و نسبت اعمال یهود به ید از این جهت است که اغلب جنایات بوسیله دست انجام میشود لذا هر جنایتی را که از انسان صادر
میگردد بدست او نسبت میدهند گر چه از آن صادر نشده باشد و این موضوع در میان اعراب مرسوم است چنانکه میگویند:
هذا ما کسبت یداك در صورتی که کار ممکن است با زبان یا وسیله دیگر انجام شده باشد.
3) قوله تعالی وَ لَتَجِ دَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ یعنی یهود از همه مردم بر بقاء زندگی و جمع مال و منال و زخارف دنیوي أنوار العرفان )
فی تفسیر القرآن، ج 2، ص: 390
حریصترند و همچنین از مشرکین که یا مراد مجوس و گبرها هستند و یا تمام مشرکین و علّت اینکه احرص الناس بدون لفظ من
آورده شده ولی در من الذین اشرکوا با ذکر من ذکر گردیده این است که یهود از جنس ناس هستند ولی از جنس مشرکین نیستند
و باصطلاح اگر مفضل از جنس مفضل منه باشد بطریق اضافه آورده میشود و اگر از جنس مفضل منه نباشد لفظ من فاصله میشود و
اما ذکر من الذین اشرکوا با اینکه مشرکان جزو مردم و داخل در ناس میباشند بخاطر این است که تقاضاي طول عمر از مشرکین
مشهور و معروف است و مشرکین با این خصیصه شناخته شدهاند مخصوصا اگر مراد مجوس باشند در عبارات آنها هست که
بیکدیگر میگویند: هزار سال بزي کانّه میفرماید یهود از همه مردم و حتی از مشرکین که باین خصیصه معروفند بر بقاء عمر
حریصترند چنانکه میگویند فلان اسخی الناس و من حاتم.
و مرجع ضمیر احدهم بنا بعقیده اکثر مفسرین یهود است که شدت حرص یهود را بر حیاة دنیوي نشان میدهد و یا بقول بعضی
ضمیر احدهم راجع به الذین اشرکوا است و حرص مشرکین را نسبت بحیات دنیوي ارائه میدهد یعنی یهود از مشرکین هم که یک
چنین تمنائی دارد بر زندگی دنیوي حریصتر میباشند گرچه مآل هر دو وجه بیک معنی است ولی بنظر صاحب اطیب البیان وجه
دوم ابلغ است. در صورتی که عمر دنیا زیاد باشد یا کم موجب رفع عذاب آخرت نخواهد بود بلکه براي شخص معصیت کار و دنیا
صفحه 177 از 257
طلب موجب ازدیاد عذاب خواهد شد زیرا معاصی آنان بواسطه طول عمر زیادتر میگردد چنانکه در آیه 178 سوره آل عمران
میفرماید:
وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ ص: 391
لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ.
و موضوع حریصتر بودن یهود بر زندگی دنیا که در این آیه بآن اشاره شده یکی از معجزات قرآن کریم است زیرا آنچه که تا امروز
مشاهده میشود ملل بت پرست و مسیحیان و کم و بیش مسلمانان انتحار میکنند ولی یهود انتحار نمیکند و این خود دلیل حرص
آنها بر زندگی دنیا است.
و کلمه الف سنۀ در این آیه شریفه کنایه از طولانیترین عمرها است زیرا عدد هزار در میان اعراب کنایه از عدد زیاد است و
آخرین عددي میباشد که عرب اسمی براي آن گذاشته و براي بالاتر از هزار اسمهاي مرکب و تکراري بکار میبرند مانند عشر
آلاف و امثال آن.
4) قوله تعالی فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلی قَلْبِکَ مقصود از قلب در این آیه قلب صنوبري نیست بلکه مقام عقلانی و روحانی است که مرتبه )
اعلاي عقل است و از آن بعقل مستفاد تعبیر میشود و بمبادي عالیه که مقام جبرئیل و ملائکه مقربین است متصل میگردد و این
موضوع منافات ندارد با اینکه جبرئیل بعضی اوقات بصورت جسمانی بر شخص رسول صلّی اللّه علیه و آله نازل شود و همچنین با
افضلیت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله بر جبرئیل و سایر ملائکه مقربین منافات ندارد زیرا واسطه وحی لازم نیست که افضل از موحی
الیه باشد.
و ذکر قلبک بجاي قلبی شاید بخاطر این باشد که قلب تو وعاء و ظرف قرآن و وحی است و تو فقط مأمور به تبلیغی نه اینکه نزول
جبرئیل بامر تو و باراده تو انجام گیرد و تو مالک وحی میباشی این است که کلمه باذن اللّه را بر آن اضافه فرمودند تا تا معلوم شود
که رسول اللّه خود را عبد خدا و بنده او میداند و خود را مالک چیزي حساب نمیکند. ص:
392
5) قوله تعالی مَنْ کانَ عَدُ  وا لِلَّهِ با اینکه جبرئیل و میکائیل در عموم لفظ ملائکه داخل بودند ذکر مجدد آنها بخاطر امتیاز و منزلت )
خاصی است که دارا میباشند چنانکه در آیه 68 سوره رحمن که میفرماید:
فِیهِما فاکِهَۀٌ وَ نَخْلٌ وَ رُمَّانٌ با اینکه نخل و رمان داخل فاکهۀ هستند بخاطر امتیازي که دارند مجددا ذکر گردیده است.
از این آیه استفاده میشود که عداوت با ملائکه و رسل موجب کفر است و وضع اسم ظاهر بجاي ضمیر نیز مشعر باین معنی است
زیرا تقدیر جمله چنین است:
ولی بجاي ضمیر هم کلمه کافرین را آورده تا در عین « من کان عدوا للّه و ملائکته و رسله و جبریل و میکال فانّ اللّه عدو لهم »
دشمنی خدا نسبت بآنان کفرشان را نیز اعلام کرده باشد زیرا در غیر اینصورت صدر و ذیل آیه با هم مناسبتی نخواهد داشت پس
آیه بحسب تجلیل منطقی مشتمل بر دو مقدمه صغري و کبري و یک نتیجه است باین ترتیب:
من کان عدوّا للّه الخ فانّ اللّه عدو له، و من کان اللّه عدوّا له فهو کافر و مراد از عداوت خدا در این آیه و آیات دیگر آثار عداوت
است که عبارت از عذاب و عقاب خدا میباشد چنانکه مراد از محبت خدا نیز آثار محبت اوست که عبارت از ثواب باشد ضمنا چون
کلمه الکافرین جمع محلی بالف و لام است علاوه بر اینکه عداوت خدا را نسبت به یهود اثبات میکند شامل همه کفار هم میشود و
یهود یکی از مصادیق کفار است که خدا دشمن آنها است. ص: 393
6) قوله تعالی وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ آیاتٍ بَیِّناتٍ مراد از آیات بینات نشانههاي واضح و هویدا است که همه آن را میفهمد. )
بنظر بلخی مقصود از آیات بینات همه معجزات پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله بوده که خداوند متعال براي اثبات نبوتش بآنحضرت
صفحه 178 از 257
عطا فرموده بود.
بعقیده برخی از علماء مراد از آیات بینات قرآن کریم است که محتواي راهنمائیهاي گوناگون میباشد ابو مسلم و ابو علی نیز اینقول
را پذیرفتهاند لکن اسم معتقد است که مراد علم تورات و انجیل و خبر دادن از چیزهائی است که در کتب آسمانی قبلی مورد
اغماض واقع شده بود چنانکه در آیه 18 سوره مائده میفرماید:
یُبَیِّنُ لَکُمْ کَثِیراً مِمَّا کُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْکِتابِ عبد اللّه عباس گفته: مراد بیان احکام حلال و حرام است لکن حمل بر عموم آیۀ بهتر
است.
ضمنا مطالعه آیات قرآن و تدبر در آن براي هر شخص پاکدل راههاي حق و حقیقت را نشان میدهد و با دقت در آیات و تأمل و
تعمق در معانی آنها حقانیت قرآن و رسالت پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله را روشن میسازد لکن درك این حقایق و دریافت این
معانی نصیب همه کس نیست بلکه دلهائی که از گناه تیره نشده و طبع سلیم و فطرت خداشناسی آنان از مسیر صحیح و از صراط
مستقیم منحرف نکشته این معانی را درك میکنند نه مردم فاسق و کافر چنانکه میفرماید:
فَطُبِعَ عَلی قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا یَفْقَهُونَ
ص: 394
روایات .... ص : 394
1) پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمودند: )
هیچیک از شما براي زیان و زحمتی که باو وارد شده است نباید آرزوي مرگ بکند و لکن باید بگوید: بار الها مرا زنده بدار تا
وقتی که زندگی براي من خوب است و مرا بمیران وقتی که مردن براي من خوب است و این بدانجهت است که تمناي مرگ دلیل
بر جزع و فزع است و ما مأمور بصبر میباشیم و باید امر را بخدا تفویض نمائیم.
2) از ابن عباس روایت شده که رسول اکرم هنگام نزول آیه قُلْ إِنْ کانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ به یهود فرمودند: اگر در دعوي خود )
صادق هستید آرزوي مرگ کنید سپس فرمود سوگند بآفریدگار که جان و روان محمّد صلّی اللّه علیه و آله در حیطه قدرت و
توانائی اوست کسی از یهود چنان آرزو نمیکند مگر آنکه در آن هنگام بمیرد.
3) پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمودند: )
تمناي مرگ در صورتی نهی شده که براي جزع و فزع از گرفتاریها و مصائب روزگار بوده باشد زیرا انسان در مقابل مصائب و
نوائب روزگار مأمور بصبر میباشد و باید در موقع گرفتاري امور خود را بخداي لا یزال و توانا واگذار نماید لکن اشتیاق بمرگ
براي افرادي که اهلیت بهشت را داشته و آخرت خود را تأمین کرده باشد علاوه بر اینکه نهی نشده بلکه مطلوب هم هست چنانکه
مولی علی بن ابی طالب علیه السّلام در خطبه پنجم نهج البلاغه میفرماید: ص: 395
و اللّه لابن أبی طالب آنس بالموت من الطفل بثدي امّه ( 4) امیر المؤمنین علی علیه السّلام فرمودند وقتی که ملک الموت براي قبض
روح حضرت ابراهیم خلیل علیه السّلام نزد آنحضرت آمد حضرت ابراهیم خلیل از او پرسید آیا بدیدن من آمدهاي یا براي قبض
روحم؟ عرض کرد براي قبض روحت آمدهام حضرت ابراهیم فرمود آیا دیدهاي که حبیبی حبیب خود را قبض روح کند! ملک
الموت بپروردگار عالم عرضه داشت که شنیدي خلیلت چه گفت خداوند متعال فرمود اي ملک الموت بابراهیم بگو آیا کسی را
دیدهاي که ملاقات حبیب خود را دوست نداشته باشد؟ آري باید حبیب ملاقات حبیب خود را دوست داشته باشند.
5) امام حسن عسکري علیه السّلام در تفسیر آیه وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ فرمودند: )
خداوند متعال بمحمد صلّی اللّه علیه و آله میفرماید اي پیغمبر من علائم و دلائل رسالت تو و امامت علی علیه السّلام را بیان نمودم
صفحه 179 از 257
تا احدي در نبوت شما و امامت برادرت علی علیه السّلام شک نکند یا یکی را پذیرفته و دیگري را ردّ نکند سپس فرمود غیر از
زیانکاران و جمعی از یهودیان دروغگو و ناصبیها که بغلط خودشان را مسلمان قلمداد نمودهاند منکر باین آیات نخواهد شد.
ص: 396
تجزیه و ترکیب .... ص : 396
قوله تعالی قُلْ إِنْ کانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ جمله شرطیه لکم لام براي استحقاق و خبر مقدم و دلالت بر حصر دارد الدار الاخرة اسم
کان و موصوف و صفت عند اللّه ظرف و منصوب خالصۀ اسم فاعل یا مصدر و حال براي جمله لکم الدّار الاخرة- من دون النّاس
نیز تأکید جمله یعنی چنان میپندارند که اهل ایمان از نعمتهاي آخرت بیبهره میباشند فتمنوا الموت جمله جزائیه بصورت امر
امتحانی و جمع و مصدرش تمنّی است الموت- اسم مصدر ان کنتم صادقین جمله شرطیه- و لن یتمنّونه ابدا جمله نافیه و ضمیر جمع
راجع بیهود است ابدا تأکید نفی است بما قدّمت باء سببیۀ ما موصول و جمله صله آن است قدّمت فعل ماضی ایدي جمع ید بمعنی
قدرت و از ماده یدؤ و یا أید گرفته شده و اللّه علیم بالظالمین جمله با تأکیدي که دارد تعلیل است براي جمله متصله علیم از صفات
پروردگار.
قوله تعالی وَ لَتَجِ دَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلی حَیاةٍ- لتجدنهم لام قسم و جمله بصورت مضارع مؤکد و مصدر آن وجدان و ضمیر جمع
مفعول اول است احرص افعل تفضیل و مفعول دوم و اسم مصدر آن حرص است الناس اسم جمع که مضاف الیه و مفضل علیه
میباشد علی حیاة متعلق با حرص و حیاة اسم مصدر و تنوین آن بدل از مضاف الیه است که بقرینه حذف شده است و من الّذین
اشرکوا معطوف به کلمه الناس و مفضل علیه یودّ احدهم لو یعمّر ص: 397
الف سنۀ جمله تفسیر احرص النّاس میباشد یودّ فعل مضارع و مصدر آن مودت و وداد است احدهم صفت مشبهه و فاعل جمله لو
یعمّر لو مصدریۀ و داراي معنی شرط یعمر- فعل مضارع مجهول و فعل شرط الف سنۀ الف آخرین عدد بطور افراد است و جمعش
آلاف و ألوف است سنۀ مفرد و مجرور و تمیز و در اصل سنوة بوده و جمعش سنوات است و بنظر بعضی اصلش سنهه بر وزن جبهه
بوده است.
وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ أَنْ یُعَمَّرَ جمله نافیه و حالیه و ضمیر فعل مبتداء و مرجع آن زندگانی یکهزار سال است که مفاد جمله
ان یعمر میباشد بمزحزحه باء براي تأکید نفی و مزحزحه خبر بصورت فاعل و مصدر آن زحزحه است و جمله ان یعمر تأویل بمصدر
و در حقیقت مبتداء میباشد من العذاب متعلق بمزحزحه و اللّه بصیر بما یعملون- جمله تعلیل است بصیر از اسماء حسنی است بما
یعملون موصول و جمله صله آن.
قوله تعالی قُلْ مَنْ کانَ عَدُ  وا لِجِبْرِیلَ من- موصول و استفهام انکاري عدوّا صفت مشبهه و خبر کان لجبریل متعلق به کلمه عدو و غیر
منصوب و محتمل است جمله من کان عدوا شرطیه و جواب آن بقرینه سیاق حذف شده و عبارت از جمله فلیمت غیظا میباشد فَإِنَّهُ
نَزَّلَهُ عَلی قَلْبِکَ جمله تعلیل است براي علوّ مقام جبرئیل نزّله فعل ماضی و دلالت بر تحقق دارد علی قلبک جمله بحرف علی تعدیه
شده باذن اللّه متعلق بجمله مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ- مصدّقا بصورت فاعل و حال براي ضمیر و هدي و بشري للمؤمنین جمله حالیه هدي
اسم مصدر و نیز محتمل است که هر دو جمله حال از جبرئیل باشد. ص: 398
قوله تعالی مَنْ کانَ عَدُ  وا لِلَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ جمله تعلیل و شرطیه- ملائکته معطوف و جمع و مضاف و تقدیم آن بر کلمه رسله
شاید بخاطر آن باشد که واسطه در وحی و سائر فیوضات میباشند و جبریل و میکائیل هر دو کلمه غیر منصرف فانّ اللّه عدوّ
للکافرین جمله جزائیه و ذکر لفظ جلاله تعلیل است براي توبیخ.
قوله تعالی لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ آیاتٍ بَیِّناتٍ آیات جمع آیه بینات جمع بینه صفت مشبهه و ما یکفر بها الّا الفاسقون جمله نافیه الا
صفحه 180 از 257
الفاسقون مستثنی و مرفوع و عنوان وصفی است و مصدر آن فسق است.
ص: